تولد یک سالگی
پسر گلم اول از همه تولد یک سالگیت مبارک باشه یه کمی دیر گرفتیمش ولی تولد خوبی بود همه عمه ها و عموها بودن دایی محمود هم که سربازی بود بابابزرگ ها و مامان بزرگ ها بودن .همه چیز خوب بود و به همه خوش گذشت تو هم پسر خیلی خوبی بودی . ولی نمی دونم چرا موقع شمع فوت کردن و عکس گرفتن بداخلاقی می کردی. اصلا از دوربین و عکس، بر عکس همیشه خوشت نمی امد البته ناگفته نمونه که وقتی همه رفتن و جشن تموم شد دیدم دندون ششمت هم داره از لثه ی نازت میاد بیرون .کمی امروز سرماخورده بودی که اون هم باعث بی حوصلیگت شده بود...در ضمن تولدت 10 مهر 1392 روز چهارشنبه ی بود گرفتیم .
چند عکس از تولدت برات می ذاریم تو وبلاگت یادگاری که وقتی ان شاء الله بزرگ شدی نگاهشون کنی بببینی چقدر مامان و بابات عاشقت هستن و دوستت دارن تو زندگی هردوتامونی...
من و بابا امیدواریم یه روز جشن صد سالگیت رو نوه هات برات بگیرن ان شاء الله. مامان بزرگ وپدربزرگ که کادو یه دوچرخه دادن
مامان جون و آقا جون که یه پا بند نقره دادن
عمو علیرضا جون و زن عمو
محمد و مسعود پسر عمو ها
عمه فرزانه جون
عمو محمدرضای عزیز
دایی عباس و زنش و ثنا خانوم دختر گلشون